-
مارس 29, 2024
جمعه خوب
اولین خواندن
کتاب اشعیای نبی 52: 13-53: 12
52:13 ببین, بنده متوجه خواهم شد; او تعالی و برافراشته خواهد شد, و او بسیار عالی خواهد بود. 52:14 همانطور که آنها بر شما گیج شده بودند, پس چهره او در میان مردم بدون جلال خواهد بود, و ظاهر او, در میان پسران مردان. 52:15 او ملت های زیادی را خواهد پاشید; پادشاهان به خاطر او دهان خود را خواهند بست. و کسانی که برایشان توصیف نشده است, دیده ام. و کسانی که نشنیده اند, در نظر گرفته اند. 53:1 چه کسی گزارش ما را باور کرده است? و بازوی خداوند بر چه کسی آشکار شده است? 53:2 و او مانند یک گیاه لطیف در نظر او برخواهد خاست, و مثل ریشه ای از زمین تشنه. ظاهر زیبا و باشکوهی در او نیست. زیرا ما به او نگاه کردیم, و هیچ جنبه ای نداشت, طوری که ما او را آرزو کنیم. 53:3 او مطرود و کمترین در میان مردم است, مرد غمگینی که ناتوانی را می شناسد. و چهره او پنهان و حقیر بود. به خاطر همین, ما به او احترام نمی گذاشتیم. 53:4 براستی, او نقاط ضعف ما را از بین برده است, و او خودش غم ما را به دوش کشیده است. و ما او را چنان می پنداشتیم که گویی جذامی است, یا گویی مورد ضربت خدا قرار گرفته و ذلیل شده است. 53:5 اما خودش به خاطر گناهان ما مجروح شد. او به خاطر شرارت ما کبود شد. انضباط سلام ما بر او بود. و با زخم هایش, ما شفا یافته ایم. 53:6 همه ما مثل گوسفند گمراه شده ایم; هر کس به راه خود روی آورده است. و خداوند تمام گناهان ما را بر او نهاده است. 53:7 به او پیشنهاد شد, چون اراده خودش بود. و دهانش را باز نکرد. او را مانند گوسفندی به قتلگاه خواهند برد. و او مانند بره در برابر قیچی خود لال خواهد بود. زیرا او دهان خود را باز نخواهد کرد. 53:8 او از اندوه و قضاوت بلند شد. چه کسی زندگی خود را توصیف خواهد کرد? زیرا او از سرزمین زندگان بریده شده است. به خاطر شرارت قوم من, من او را به زمین زده ام. 53:9 و برای دفن او نزد ستمکاران مکانی داده می شود, و با ثروتمندان برای مرگش, هر چند او هیچ گناهی نکرده است, نه فریب در دهان او بود. 53:10 اما اراده خداوند این بود که او را با ناتوانی درهم بشکند. اگر به خاطر گناه جانش را فدا کند, او فرزندانی با عمر طولانی خواهد دید, و اراده خداوند به دست او هدایت خواهد شد. 53:11 چون روحش زحمت کشیده است, او خواهد دید و راضی خواهد شد. با علم او, بنده عادل من خود بسیاری را توجیه خواهد کرد, و او خود گناهان آنها را حمل خواهد کرد. 53:12 از این رو, من تعداد زیادی را به او اختصاص خواهم داد. و غنائم نیرومندان را تقسیم خواهد کرد. زیرا او جان خود را به مرگ سپرد, و در میان جنایتکاران شهرت داشت. و گناهان بسیاری را برداشته است, و برای فاسقان دعا کرده است. خواندن دوم
نامه به عبرانیان 4: 14-16; 5: 7-9
4:14 از این رو, از آنجایی که ما یک کشیش بزرگ داریم, که آسمان ها را سوراخ کرده است, عیسی پسر خدا, ما باید به اعتراف خود پایبند باشیم. 4:15 زیرا ما کاهن اعظم نداریم که نتواند بر ناتوانی های ما دلسوزی کند, بلکه کسی است که در همه چیز وسوسه شده بود, همینطور که ما هستیم, هنوز بدون گناه. 4:16 از این رو, بیایید با اطمینان به سمت تخت فیض پیش برویم, تا مورد رحمت قرار بگیریم, و فیض پیدا کن, در یک زمان مفید. 5:7 این مسیح است که, در روزهای جسم او, با گریه و اشک شدید, برای کسی که توانست او را از مرگ نجات دهد، دعا و نیایش کرد, و به دلیل احترام او شنیده شد. 5:8 و همچنین, قطعا, او پسر خداست, او اطاعت را با رنج هایی که کشید آموخت. 5:9 و به کمال خود رسیده است, او ساخته شد, برای همه کسانی که مطیع او هستند, عامل رستگاری ابدی, انجیل
The Passion of our Lord According to John 18: 1-19: 42
18:1 وقتی عیسی این چیزها را گفت, او با شاگردانش از رودخانه قیدرون عبور کرد, جایی که باغی بود, که با شاگردانش وارد شد. 18:2 اما یهودا, که به او خیانت کرد, محل را نیز می دانست, زیرا عیسی بارها در آنجا با شاگردان خود ملاقات کرده بود. 18:3 سپس یهودا, هنگامی که او گروهی از کاهنان اعظم و خادمان فریسیان دریافت کرد, با فانوس و مشعل و سلاح به محل نزدیک شد. 18:4 و همینطور عیسی, دانستن همه چیزهایی که قرار بود برایش بیفتد, پیش رفت و به آنها گفت, "به دنبال چه کسی هستید؟?” 18:5 جواب او را دادند, "عیسی ناصری." عیسی به آنها گفت, "من او هستم." حالا یهودا, که به او خیانت کرد, نیز با آنها ایستاده بود. 18:6 سپس, وقتی به آنها گفت, "من او هستم,آنها عقب رفتند و روی زمین افتادند. 18:7 سپس دوباره از آنها سؤال کرد: "به دنبال چه کسی هستید؟?” و گفتند, "عیسی ناصری." 18:8 عیسی پاسخ داد: "من به شما گفتم که من او هستم. از این رو, اگر به دنبال من هستید, اجازه دهید این دیگران بروند.» 18:9 این برای این بود که کلام محقق شود, که او گفت, «از کسانی که به من بخشیدی, من هیچکدام از آنها را از دست نداده ام.» 18:10 سپس سیمون پیتر, داشتن شمشیر, آن را کشید, و غلام کاهن اعظم را زد, و گوش راستش را برید. اکنون نام آن خادم ملخوس بود. 18:11 از این رو, عیسی به پطرس گفت: «شمشیر خود را در غلاف قرار دهید. آیا از جامی که پدرم به من داده است ننوشم؟?” 18:12 سپس گروه, و تریبون, و خادمان یهودیان عیسی را گرفتند و بستند. 18:13 و او را دور کردند, اول به آناس, زیرا او پدر زن قیافا بود, که در آن سال کاهن اعظم بود. 18:14 قیافا کسی بود که به یهودیان پند داده بود که مصلحت است که یک نفر برای مردم بمیرد.. 18:15 و شمعون پطرس با شاگرد دیگری به دنبال عیسی می رفت. و آن شاگرد برای کاهن اعظم شناخته شده بود, پس با عیسی به صحن کاهن اعظم وارد شد. 18:16 اما پیتر بیرون در ورودی ایستاده بود. از این رو, شاگرد دیگر, که برای کاهن اعظم شناخته شده بود, بیرون رفت و با زنی که دربان بود صحبت کرد, و او در پیتر رهبری کرد. 18:17 از این رو, خدمتکار زن که در را نگه می داشت به پیتر گفت, «آیا شما هم جزو شاگردان این مرد نیستید؟?" او گفت, "من نیستم." 18:18 اکنون خادمان و خادمان در مقابل زغال سوزان ایستاده بودند, چون سرد بود, و خودشان را گرم می کردند. و پطرس نیز با آنها ایستاده بود, خودش را گرم می کند. 18:19 سپس کاهن اعظم از عیسی در مورد شاگردانش و در مورد تعالیم او سؤال کرد. 18:20 عیسی به او پاسخ داد: من آشکارا با جهان صحبت کرده ام. من همیشه در کنیسه و معبد تدریس کرده ام, جایی که همه یهودیان ملاقات می کنند. و من در خفا چیزی نگفته ام. 18:21 چرا از من سوال میکنی? کسانی را که شنیدند من به آنها گفتم سؤال کنید. ببین, آنها این چیزهایی را که من گفتم می دانند.» 18:22 سپس, وقتی این را گفته بود, یکی از خدمتکارانی که در نزدیکی ایستاده بودند به عیسی ضربه زد, گفتن: «آیا اینگونه به کاهن اعظم پاسخ می دهید؟?” 18:23 عیسی به او پاسخ داد: "اگر من اشتباه صحبت کرده ام, ارائه شهادت در مورد اشتباه. اما اگر درست صحبت کرده باشم, پس چرا به من ضربه میزنی?” 18:24 و حنا او را در بند نزد قیافا فرستاد, کاهن اعظم. 18:25 حالا سیمون پیتر ایستاده بود و خودش را گرم می کرد. سپس به او گفتند, «آیا شما نیز از شاگردان او نیستید؟?او آن را تکذیب کرد و گفت, "من نیستم." 18:26 یکی از خادمان کاهن اعظم (یکی از بستگان او که پیتر گوشش را بریده بود) به او گفت, «آیا تو را در باغ با او ندیدم؟?” 18:27 از این رو, از نو, پیتر آن را تکذیب کرد. و بلافاصله خروس بانگ زد. 18:28 سپس عیسی را از قیافا به داخل پراتوریوم بردند. حالا صبح شده بود, و بنابراین آنها وارد پراتوریوم نشدند, تا آلوده نشوند, اما ممکن است عید پسح را بخورد. 18:29 از این رو, پیلاطس بیرون نزد آنها رفت, و او گفت, «شما چه اتهامی به این مرد میزنید؟?” 18:30 آنها پاسخ دادند و به او گفتند, «اگر او بدکار نبود, ما او را به تو تحویل نمیدادیم.» 18:31 از این رو, پیلاطس به آنها گفت, «خودتان او را بگیرید و بر اساس شریعت خود درباره او قضاوت کنید.» سپس یهودیان به او گفتند, برای ما حلال نیست کسی را اعدام کنیم.» 18:32 این برای این بود که کلام عیسی محقق شود, که او به این معنی است که او چه نوع مرگی خواهد داشت. 18:33 سپس پیلاطس دوباره وارد پراتوریوم شد, و عیسی را صدا زد و به او گفت, «شما پادشاه یهودیان هستید?” 18:34 عیسی پاسخ داد, «این را از خودت میگویی؟, یا دیگران درباره من با شما صحبت کرده اند?” 18:35 پیلاطس پاسخ داد: «آیا من یهودی هستم؟? قوم خودت و کاهنان اعظم تو را به من سپردند. چیکار کردی?” 18:36 عیسی پاسخ داد: «پادشاهی من از این دنیا نیست. اگر پادشاهی من از این دنیا بود, وزرای من مطمئناً تلاش خواهند کرد تا من را به یهودیان تسلیم نکنند. اما پادشاهی من اکنون از اینجا نیست.» 18:37 پس پیلاطس به او گفت, "شما یک پادشاه هستید, سپس?عیسی پاسخ داد, شما می گویید که من یک پادشاه هستم. برای این من به دنیا آمدم, و برای این به دنیا آمدم: تا من به حق شهادت بدهم. هر که اهل حقیقت باشد صدای مرا می شنود.» 18:38 پیلاطس به او گفت, "حقیقت چیست?و وقتی این را گفت, او دوباره نزد یهودیان رفت, و او به آنها گفت, من هیچ پرونده ای علیه او پیدا نمی کنم. 18:39 اما شما یک رسم دارید, که در عید فصح یک نفر را برای شما آزاد کنم. از این رو, آیا میخواهی پادشاه یهود را برایت آزاد کنم؟?” 18:40 سپس همه آنها بارها و بارها فریاد زدند, گفتن: «این یکی نیست, اما باراباس. حالا باراباس یک دزد بود. 19:1 از این رو, سپس پیلاطس عیسی را دستگیر کرد و تازیانه زد. 19:2 و سربازها, بافتن تاجی از خار, آن را بر سرش تحمیل کرد. و جامه ارغوانی دور او انداختند. 19:3 و به او نزدیک می شدند و می گفتند, "تگرگ, پادشاه یهودیان!و او را مکرر زدند. 19:4 سپس پیلاطس دوباره بیرون رفت, و او به آنها گفت: «ببین, من او را برای شما بیرون می آورم, تا دریابید که من هیچ موردی علیه او نیافتم.» 19:5 (سپس عیسی بیرون رفت, با تاج خار و جامه ارغوانی.) و به آنها گفت, "ببین مرد." 19:6 از این رو, وقتی کاهنان اعظم و خادمان او را دیدند, فریاد زدند, گفتن: او را مصلوب کن! او را مصلوب کن!پیلاطس به آنها گفت: «خودتان او را بگیرید و مصلوبش کنید. زیرا من هیچ پرونده ای علیه او نمی یابم.» 19:7 یهودیان به او پاسخ دادند, «ما قانون داریم, و طبق قانون, او باید بمیرد, زیرا او خود را پسر خدا ساخته است.» 19:8 از این رو, وقتی پیلاطس این کلمه را شنید, او بیشتر ترسیده بود. 19:9 و دوباره وارد پراتوریوم شد. و به عیسی گفت. "شما اهل کجا هستید?اما عیسی به او پاسخی نداد. 19:10 از این رو, پیلاطس به او گفت: "آیا با من صحبت نمی کنی؟? آیا نمی دانی که من اختیار دارم که تو را مصلوب کنم؟, و من اختیار دارم که تو را آزاد کنم?” 19:11 عیسی پاسخ داد, «تو هیچ اختیاری بر من نخواهی داشت, مگر اینکه از بالا به شما داده شده باشد. به این دلیل, کسی که مرا به دست تو سپرد، گناهش بزرگتر است.» 19:12 و از آن به بعد, پیلاطس به دنبال آزادی او بود. اما یهودیان فریاد می زدند, گفتن: اگر این مرد را آزاد کنید, تو دوست سزار نیستی. زیرا هر کسی که خود را پادشاه کند با سزار مخالف است. 19:13 حال چون پیلاطس این سخنان را شنید, او عیسی را بیرون آورد, و در جایگاه داوری نشست, در محلی که به آن سنگفرش می گویند, اما به زبان عبری, به آن ارتفاع گفته می شود. 19:14 اکنون روز آماده سازی عید فصح بود, حدود ساعت ششم. و به یهودیان گفت, "ببین پادشاهت." 19:15 اما آنها گریه می کردند: "او را بردارید! او را دور کن! او را مصلوب کن!پیلاطس به آنها گفت, «آیا پادشاه شما را مصلوب کنم؟?کاهنان اعظم پاسخ دادند, ما شاهی جز سزار نداریم. 19:16 از این رو, سپس او را به آنها سپرد تا مصلوب شود. و عیسی را گرفتند و بردند. 19:17 و صلیب خود را حمل می کند, به سوی محلی که جلگه نام دارد رفت, اما در زبان عبری به آن محل جمجمه می گویند. 19:18 در آنجا او را مصلوب کردند, و با او دو نفر دیگر, یکی در هر طرف, با عیسی در وسط. 19:19 سپس پیلاطس نیز عنوانی نوشت, و آن را بالای صلیب قرار داد. و نوشته شد: عیسی ناصری, پادشاه یهودیان. 19:20 از این رو, بسیاری از یهودیان این عنوان را خواندند, زیرا مکانی که عیسی در آنجا مصلوب شد نزدیک شهر بود. و به زبان عبری نوشته شده بود, به زبان یونانی, و به زبان لاتین. 19:21 آنگاه کاهنان اعظم یهود به پیلاطس گفتند: ننویس, «پادشاه یهودیان,اما این که او گفت, "من پادشاه یهودیان هستم." 19:22 پیلاطس پاسخ داد, «آنچه من نوشته ام, من نوشته ام." 19:23 سپس سربازان, زمانی که او را مصلوب کردند, لباس هایش را گرفت, و چهار قسمت ساختند, یک قسمت برای هر سرباز, و تونیک. اما تونیک بدون درز بود, بافته شده از بالا در کل. 19:24 سپس به یکدیگر گفتند, «اجازه دهید آن را قطع نکنیم, اما در عوض اجازه دهید ما روی آن قرعه بیندازیم, ببینم کی خواهد بود.» این برای این بود که کتاب مقدس محقق شود, گفتن: «لباس مرا بین خود تقسیم کردند, و برای لباس من قرعه انداختند.» و در واقع, سربازان این کارها را انجام دادند. 19:25 و مادرش در کنار صلیب عیسی ایستاده بود, و خواهر مادرش, و مریم از کلئوفا, و مریم مجدلیه. 19:26 از این رو, هنگامی که عیسی مادر خود و شاگردی را که دوست داشت در نزدیکی ایستاده دید, به مادرش گفت, «زن, ببین پسرت.» 19:27 بعد, به شاگرد گفت, "ببین مادرت." و از همان ساعت, شاگرد او را به عنوان مال خود پذیرفت. 19:28 بعد از این, عیسی می دانست که همه چیز انجام شده است, تا کتاب مقدس کامل شود, او گفت, "من تشنه ام." 19:29 و ظرفی در آنجا قرار داده شده بود, پر از سرکه. سپس, قرار دادن اسفنج پر از سرکه در اطراف زوفا, آن را به دهان او آوردند. 19:30 سپس عیسی, وقتی سرکه را دریافت کرد, گفت: "به پایان رسیده است." و سرش را پایین انداخت, روحش را تسلیم کرد. 19:31 سپس یهودیان, چون روز آماده سازی بود, تا اجساد در روز سبت روی صلیب باقی نماند (زیرا آن سبت روز بزرگی بود), آنها از پیلاطس درخواست کردند تا پاهایشان بشکند, و ممکن است آنها برداشته شوند. 19:32 از این رو, سربازها نزدیک شدند, و, در واقع, پاهای نفر اول را شکستند, و دیگری که با او مصلوب شد. 19:33 اما بعد از اینکه به عیسی نزدیک شدند, وقتی دیدند که او مرده است, پاهایش را نشکستند. 19:34 بجای, یکی از سربازان پهلوی خود را با نیزه باز کرد, و بلافاصله خون و آب بیرون رفت. 19:35 و کسی که این را دید، شهادت داده است, و شهادت او صادق است. و می داند که راست می گوید, تا شما نیز ایمان بیاورید. 19:36 زیرا این چیزها اتفاق افتاد تا کتاب مقدس محقق شود: شما نباید یک استخوان از او بشکنید. 19:37 و دوباره, کتاب مقدس دیگری می گوید: «به او نگاه خواهند کرد, که آنها را سوراخ کرده اند.» 19:38 سپس, بعد از این چیزها, یوسف از آریماتیا, (زیرا او شاگرد عیسی بود, اما پنهانی از ترس یهودیان) از پیلاطس درخواست کرد تا جسد عیسی را بردارد. و پیلاطس اجازه داد. از این رو, رفت و جسد عیسی را برد. 19:39 اکنون نیکودیموس نیز از راه رسید, (که در ابتدا شبانه نزد عیسی رفته بود) آوردن مخلوطی از مر و آلوئه, با وزن حدود هفتاد پوند. 19:40 از این رو, جسد عیسی را گرفتند, و آن را با پارچه های کتان و ادویه های معطر بستند, همانطور که روش دفن یهودیان است. 19:41 اکنون در محلی که او را مصلوب کردند باغی بود, و در باغ قبر جدیدی بود, که هنوز کسی در آن گذاشته نشده بود. 19:42 از این رو, به خاطر روز آماده سازی یهودیان, چون مقبره نزدیک بود, عیسی را در آنجا قرار دادند.
-
مارس 28, 2024
پنجشنبه ی مقدس
Chrism Mass
اولین خواندن
اشعیا 61: 1-3, 6, 8-9
61:1 The Spirit of the Lord is upon me, for the Lord has anointed me. He has sent me to bring good news to the meek, so as to heal the contrite of heart, to preach leniency to captives and release to the confined, 61:2 and so to proclaim the acceptable year of the Lord and the day of vindication of our God: to console all who are mourning, 61:3 to take up the mourners of Zion and to give them a crown in place of ashes, an oil of joy in place of mourning, a cloak of praise in place of a spirit of grief. و آنجا, they shall be called the strong ones of justice, the planting of the Lord, unto glorification. 61:6 But you yourselves will be called the priests of the Lord. It will be said to you, “You are the ministers of our God.” You will eat from the strength of the Gentiles, and you will pride yourself on their glory. 61:8 زیرا من خداوند هستم, who loves judgment and who holds hatred for robbery within a burnt offering. And I will turn their work into truth, and I will forge a perpetual covenant with them. 61:9 And they will know their offspring among the nations, and their progeny in the midst of the peoples. All who see them will recognize them: that these are the offspring whom the Lord has blessed. خواندن دوم
افشا 1: 5-8
1:5 و از عیسی مسیح, که شاهد وفادار است, اولین زاده مردگان, و رهبر بر پادشاهان زمین, که ما را دوست داشته و با خون خود ما را از گناهان ما شسته است, 1:6 و ما را به پادشاهی و کاهنان برای خدا و پدرش تبدیل کرد. جلال و سلطنت از آن او باد تا ابدالاباد. آمین. 1:7 ببین, او با ابرها می رسد, و هر چشمی او را خواهد دید, حتی کسانی که او را سوراخ کردند. و تمام اقوام زمین برای خود بر او زاری خواهند کرد. با این حال. آمین. 1:8 «من آلفا و امگا هستم, آغاز و پایان,"خداوند خداوند می گوید, که است, و کی بود, و چه کسی قرار است بیاید, قادر متعال. انجیل
The Holy Gospel According to Luke 4: 16-21
4:16 And he went to Nazareth, where he had been raised. And he entered into the synagogue, according to his custom, در روز سبت. And he rose up to read. 4:17 And the book of the prophet Isaiah was handed to him. And as he unrolled the book, he found the place where it was written: 4:18 “The Spirit of the Lord is upon me; به خاطر همین, he has anointed me. He has sent me to evangelize the poor, to heal the contrite of heart, 4:19 to preach forgiveness to captives and sight to the blind, to release the broken into forgiveness, to preach the acceptable year of the Lord and the day of retribution.” 4:20 And when he had rolled up the book, he returned it to the minister, and he sat down. And the eyes of everyone in the synagogue were fixed on him. 4:21 Then he began to say to them, “On this day, this scripture has been fulfilled in your hearing.” Evening Mass of the Lord’s Supper
خروج 12: 1- 8, 11- 14
12:1 The Lord also said to Moses and Aaron in the land of Egypt: 12:2 “This month will be for you the beginning of the months. It will be first in the months of the year. 12:3 با تمام جماعت بنی اسرائیل سخن بگو, و به آنها بگو: On the tenth day of this month, let everyone take a lamb, توسط خانواده ها و خانه هایشان. 12:4 But if the number is less than may suffice to be able to consume the lamb, he shall accept his neighbor, who has been joined with his house according to the number of souls that may suffice to be able to eat the lamb. 12:5 And it shall be a lamb without blemish, a one year old male. طبق این آیین, you shall also take a young goat. 12:6 And you shall keep it until the fourteenth day of this month. And the entire multitude of the sons of Israel shall immolate it toward evening. 12:7 And they shall take from its blood, and place it on both the door posts and the upper threshold of the houses, in which they will consume it. 12:8 And that night they shall eat the flesh, roasted by fire, and unleavened bread with wild lettuce. 12:11 Now you shall consume it in this way: You shall gird your waist, and you shall have shoes on your feet, holding staves in your hands, and you shall consume it in haste. For it is the Passover (به این معنا که, the Crossing) of the Lord. 12:12 And I will cross through the land of Egypt that night, and I will strike down all the firstborn in the land of Egypt, from man, even to cattle. And I will bring judgments against all the gods of Egypt. من خداوند هستم. 12:13 But the blood will be for you as a sign in the buildings where you will be. And I will see the blood, and I will pass over you. And the plague will not be with you to destroy, when I strike the land of Egypt. 12:14 Then you shall have this day as a memorial, and you shall celebrate it as a solemnity to the Lord, در نسل های شما, as an everlasting devotion. اول قرنتیان 11: 23- 26
11:23 For I have received from the Lord what I have also delivered to you: that the Lord Jesus, on the same night that he was handed over, took bread, 11:24 and giving thanks, he broke it, و گفت: “Take and eat. This is my body, which shall be given up for you. Do this in remembrance of me.” 11:25 Similarly also, the cup, after he had eaten supper, گفتن: “This cup is the new covenant in my blood. Do this, as often as you drink it, in remembrance of me.” 11:26 For whenever you eat this bread and drink this cup, you proclaim the death of the Lord, until he returns. جان 13: 1- 15
13:1 Before the feast day of the Passover, Jesus knew that the hour was approaching when he would pass from this world to the Father. And since he had always loved his own who were in the world, he loved them unto the end. 13:2 And when the meal had taken place, when the devil had now put it into the heart of Judas Iscariot, the son of Simon, to betray him, 13:3 knowing that the Father had given all things into his hands and that he came from God and was going to God, 13:4 he rose up from the meal, and he set aside his vestments, and when he had received a towel, he wrapped it around himself. 13:5 Next he put water into a shallow bowl, and he began to wash the feet of the disciples and to wipe them with the towel with which he was wrapped. 13:6 And then he came to Simon Peter. And Peter said to him, "خداوند, would you wash my feet?” 13:7 Jesus responded and said to him: “What I am doing, you do not now understand. But you shall understand it afterward.” 13:8 Peter said to him, “You shall never wash my feet!” Jesus answered him, “If I do not wash you, you will have no place with me.” 13:9 Simon Peter said to him, “Then Lord, not only my feet, but also my hands and my head!” 13:10 عیسی به او گفت: “He who is washed need only wash his feet, and then he will be entirely clean. And you are clean, but not all.” 13:11 For he knew which one would betray him. به این دلیل, او گفت, “You are not all clean.” 13:12 و همینطور, after he washed their feet and received his vestments, when he had sat down at table again, او به آنها گفت: “Do you know what I have done for you? 13:13 You call me Teacher and Lord, and you speak well: for so I am. 13:14 از این رو, if I, your Lord and Teacher, have washed your feet, you also ought to wash the feet of one another. 13:15 For I have given you an example, so that just as I have done for you, so also should you do.
-
مارس 27, 2024
خواندن
اشعیا 50: 4 – 9
50:4 The Lord has given me a learned tongue, so that I would know how to uphold with a word, one who has weakened. He rises in the morning, he rises to my ear in the morning, so that I may heed him like a teacher. 50:5 The Lord God has opened my ear. And I do not contradict him. I have not turned back. 50:6 I have given my body to those who strike me, and my cheeks to those who plucked them. I have not averted my face from those who rebuked me and who spit on me. 50:7 The Lord God is my helper. از این رو, I have not been confounded. از این رو, I have set my face like a very hard rock, and I know that I will not be confounded. 50:8 He who justifies me is near. Who will speak against me? Let us stand together. Who is my adversary? Let him approach me. 50:9 ببین, the Lord God is my helper. Who is the one who would condemn me? ببین, they will all be worn away like a garment; the moth will devour them. Gospel according to Matthew 26:14 – 25
26:14 Then one of the twelve, who was called Judas Iscariot, went to the leaders of the priests, 26:15 و او به آنها گفت, “What are you willing to give me, if I hand him over to you?” So they appointed thirty pieces of silver for him. 26:16 و از آن به بعد, he sought an opportunity to betray him. 26:17 سپس, on the first day of Unleavened Bread, the disciples approached Jesus, گفتن, “Where do you want us to prepare for you to eat the Passover?” 26:18 So Jesus said, “Go into the city, to a certain one, و به او بگو: ‘The Teacher said: My time is near. I am observing the Passover with you, along with my disciples.’ ” 26:19 And the disciples did just as Jesus appointed to them. And they prepared the Passover. 26:20 سپس, وقتی غروب رسید, he sat at table with his twelve disciples. 26:21 And while they were eating, او گفت: “Amen I say to you, that one of you is about to betray me.” 26:22 And being greatly saddened, each one of them began to say, “Surely, it is not I, خداوند?” 26:23 But he responded by saying: “He who dips his hand with me into the dish, the same will betray me. 26:24 در واقع, the Son of man goes, just as it has been written about him. But woe to that man by whom the Son of man will be betrayed. It would be better for that man if he had not been born.” 26:25 سپس یهودا, که به او خیانت کرد, responded by saying, “Surely, it is not I, Master?” He said to him, “You have said it.”