فوریه 8, 2020

پادشاهان 3: 4- 13

3:4و همینطور, او به جبعون رفت, تا در آنجا قتل عام کند; زیرا آن بزرگترین مکان بلند بود. سلیمان بر آن مذبح قربانی کرد, در گیبعون, هزار قربانی به عنوان هولوکاست.
3:5سپس خداوند بر سلیمان ظاهر شد, از طریق یک رویا در شب, گفتن, «هر چه می خواهی بخواه, تا آن را به تو بدهم.»
3:6و سلیمان گفت: «تو به بنده خود داوود رحمت فراوان کردی, پدر من, زیرا او در نزد تو به راستی و عدالت راه می رفت, و با قلبی راست پیش روی شما. و رحمت واسعه خود را نسبت به او حفظ کردی, و به او پسری دادی که بر تخت او نشسته باشد, درست مثل امروز.
3:7و حالا, ای پروردگار خدا, غلام خود را به جای داوود سلطنت کردی, پدر من. اما من یک بچه کوچک هستم, و من از ورود و خروج خود بی خبرم.
3:8و بنده تو در میان مردمی است که تو برگزیده ای, مردمی عظیم, که به دلیل کثرتشان قابل شمارش یا شمارش نیستند.
3:9از این رو, به بنده خود قلبی آموزنده عطا کن, تا او بتواند قوم تو را قضاوت کند, و خوب و بد را تشخیص دهد. چه کسی می تواند این مردم را قضاوت کند, مردم شما, که خیلی هستند?”
3:10و کلام در حضور خداوند پسندیده بود, که سلیمان چنین چیزی را درخواست کرده بود.
3:11و خداوند به سلیمان گفت: "از آنجایی که شما این کلمه را درخواست کرده اید, و برای خود روزی زیاد و مال و ثروتی نخواستی, و نه برای جان دشمنانت, اما در عوض از خود حکمت خواستی تا داوری کنی:
3:12ببین, من طبق گفته شما برای شما انجام داده ام, و به تو قلبی عاقل و فهیم دادم, آنقدر که قبل از تو کسی مثل تو نبوده است, و نه کسی که بعد از تو قیام کند.
3:13اما همچنین چیزهایی که شما برای آنها نپرسیدید, من به شما داده ام, یعنی ثروت و جلال, به طوری که هیچ کس مانند شما در میان پادشاهان در تمام روزهای قبل نبوده است.

علامت 6: 30- 34

6:30و حواریون, بازگشت به عیسی, همه آنچه را که انجام داده و آموخته بودند به او گزارش داد.
6:31و به آنها گفت, «تنها برو بیرون, به یک مکان متروک, و کمی استراحت کن.» زیرا خیلی ها بودند که می آمدند و می رفتند, که حتی وقت خوردن هم نداشتند.
6:32و سوار شدن به قایق, آنها به تنهایی به مکانی متروک رفتند.
6:33و آنها را دیدند که رفتند, و بسیاری در مورد آن می دانستند. و با هم از تمام شهرها پیاده دویدند, و قبل از آنها رسیدند.
6:34و عیسی, بیرون رفتن, جمعیت زیادی را دید. و به آنها رحم کرد, زیرا آنها مانند گوسفندان بدون چوپان بودند, و او شروع به آموزش چیزهای زیادی به آنها کرد.