فرض مریم

فرض این باور است که مریم, در پایان زندگی زمینی اش, جسم و روح به بهشت ​​برده شد. در آیات مختلف کتاب مقدس به آن اشاره شده است, احتمالا به وضوح در افشا 12, و مسیحیان اولیه به آن اعتقاد داشتند, همانطور که توسط عبادات و نوشته های باستانی نشان داده شده است. شاید بزرگترین مدرک تاریخی فرضیه, اگر چه, این واقعیت است که هیچ فرد یا جامعه ای هرگز ادعا نکرده است که جسد مریم را در اختیار دارد.1 می توان مطمئن بود که جسد مریم را داشته است, به مراتب والاترین قدیسان, روی زمین باقی ماند, پیروان مسیح به خوبی از آن آگاه بودند.

در مورد محل درگذشت مریم دو باور متفاوت وجود دارد: یکی به اورشلیم اشاره می کند; دیگری به افسوس. از این دو, سنت سابق قدیمی تر و بهتر اثبات شده است. به اندازه کافی جالب, یک خالی, مقبره قرن اول در حفاری در محل درگذشت او در اورشلیم کشف شد. 1972 (بلارمینو باگاتی را ببینید, مایکل پیسیریلو, و آلبرت پرودومو, O.F.M., اکتشافات جدید در مقبره مریم باکره در جتسیمانی, اورشلیم: چاپخانه فرانسیسکن, 1975). برخی از محققان در صحت این مقبره تردید دارند زیرا پدران اولیه ساکن فلسطین به آن اشاره نکرده اند., مانند سیریل اورشلیم (د. 386), اپیفانیوس (د. 403), و جروم (د. 420). ولی, همانطور که باستان شناس بلارمینو باگاتی اشاره کرد, مقبره مریم عموماً توسط مسیحیان اولیه غیریهودی اجتناب می شد زیرا در ملک یهودی-مسیحیان قرار داشت., سازمان بهداشت جهانی “اگر بدعت گذار نباشند، انشعاف گرا محسوب می شدند” (همانجا, پ. 15). به همان دلیل, سایر اماکن مقدس, مانند اتاق بالا, در نوشته های اولیه نیز دیده نمی شود (همانجا). همچنین باید به خاطر داشت که نیروهای ژنرال رومی تیتوس اورشلیم را در سال نابود کردند 70, پنهان کردن مکان های مقدس برای یهودیت و مسیحیت در زیر آوار. که در 135, امپراتور هادریان دوباره شهر را با هدف صریح ساختن معابد بت پرست بر فراز خرابه های اماکن مقدس با خاک یکسان کرد.. محل عبور مریم و سایر مکان‌های مقدس حداقل تا قرن چهارم گم شدند تا اینکه امپراتور کنستانتین کبیر به تدریج شروع به بازسازی مکان‌های مقدس مسیحیت کرد., با مقبره مقدس در 336.] فرض مثالی از یک شاگرد مسیح ارائه می دهد که پس از او در رستاخیز بدنی دنبال می شود., اشاره به واقعیتی که همه مسیحیان به آن امید دارند. در نهایت, این نشان دهنده قدوسیت او نیست, علاوه بر این, اما به قدوسیت عیسی, به حساب او امتیازات ویژه ای دریافت کرد.

در حالی که مسیحیان همیشه به آن اعتقاد داشته اند, این فرض به طور رسمی توسط پاپ پیوس دوازدهم به عنوان جزمی کلیسای کاتولیک اعلام شد 1950. یقیناً می توان حکمت محبت آمیز خداوند را در تأیید رستاخیز جسمانی مریم به جهانیان در اواسط قرنی که شاهد ظلم های بسیار شدید علیه کرامت انسان بود مشاهده کرد.. در زمان اعلام جزم, جهان از وحشت اردوگاه های مرگ نازی ها بیرون می آمد و به سرعت به کشتن کودک متولد نشده توسط دولت نزدیک می شد.. اشراف زن و شغل اصلی او یعنی مادری به ویژه توسط جامعه مدرن مورد تعرض قرار گرفته است, که بیش از حد بر زیبایی ظاهری او تمرکز کرده است و سعی می کند او را به یک شی هوس تقلیل دهد.. در تضاد کامل با این اعلامیه های فرهنگ مرگ, فرض مریم عزت زن و بدن انسان را اعلام می کند, از شخص انسان, به روشی قدرتمند.

دگم تسلیم بر اقتدار کلیسا برای غذا دادن به گوسفندان مسیح استوار است (رجوع کنید به. جان 21:15-17; لوک 10:16) و وعده نجات دهنده ما مبنی بر اینکه کلیسای او حقیقت را تعلیم خواهد داد (رجوع کنید به. جان 14:26; 16:13; مت. 16:18-19; 1 تیم. 3:15). این مرجع معصوم همواره در هنگام بروز اختلاف در میان مؤمنان، برای تعالیم الهی مورد اعتماد بوده است. ما این را در دعوت شورای اورشلیم می بینیم (اعمال 15); در جستجوی رسولان توسط پولس’ تائید موعظه او سالها پس از تغییر دینش (گال. 2:1-2); و در اقدامات شوراهای جهانی اخیر, که الوهیت مسیح را در 325, الوهیت روح القدس در 381, و زایمان الهی مریم در 431.

از نظر الهیات, فرض ارتباط نزدیکی با لقاح معصوم دارد, که بیان می کند که مریم, به لطف خاص خداوند, از اولین لحظه وجودش از لکه گناه اصلی در امان ماند. آزادی او از گناه به طور ضمنی در وعده خدا در مورد سقوط انسان مبنی بر دشمنی بین شیطان و مادر نجات دهنده است. (ژنرال. 3:15). بازگشت به دوران رسولان, کلیسا به مریم به عنوان حوای جدید احترام گذاشته است, یاور وفادار آدم جدید. همانطور که حوا اول دروغ های شیطان را باور کرد, یک فرشته افتاده, و با رد نقشه خدا گناه و مرگ را به جهان آورد; بنابراین حوای جدید به حقایق جبرئیل ایمان آورد, یک فرشته بزرگ, و با همکاری با نقشه خدا نجات و زندگی را در جهان به ارمغان آورد. در تلقی مریم به عنوان حوای جدید, علاوه بر این, ما متوجه می شویم که در تنظیم رستگاری خود, خدا به طرز شگفت انگیزی تحت اللفظی وقایع سقوط ما را برعکس کرد. در اصل, مثلا, آدم اول شد; و حوا از بدن او شکل گرفت. در رستگاری, مريم, شب جدید, اول آمد; و مسیح, آدم جدید, از گوشت او شکل گرفت. اتفاقا, به همین دلیل است که در عهد جدید زن و مرد مادر و پسر بودند, نه همسرانی که آدم و حوا بوده اند.

اینکه مریم قبل از سقوط حوا را بی گناه داشت به این معنی است که او احتمالاً از مجازات آن معاف بود: درد زایمان و مرگ بدنی (رجوع کنید به. ژنرال. 3:16, 19; رام. 6:23). حتی اگر به طور کامل از این چیزها معذور نباشند, با این حال, لااقل شایسته است که در هنگام زایمان و مرگ به او لطف فوق العاده ای داده شود.2

مانند برخاستن اجساد مقدسین پس از مصلوب شدن (رجوع کنید به. مت. 27:52), فرض مقدماتی برای رستاخیز بدنی مؤمنان در روز قیامت است., زمانی که آنها خواهند بود “گرفتار شد … در ابرها برای ملاقات با خداوند در هوا” (1 پایان نامه. 4:17).3 کتاب مقدس با مفهوم فرض جسمانی به بهشت ​​مخالفتی ندارد. در کتاب مقدس, خنوخ و الیاس به صورت بدنی به بهشت ​​برده می شوند (رجوع کنید به. ژنرال. 5:24; 2 کیلوگرم. 2:11; عبری. 11:5). درست است که کتاب مقدس به صراحت بیان نمی کند که مریم فرض شده است. با این حال به همین ترتیب, کتاب مقدس فرض او را رد یا در تضاد ندارد.4 علاوه بر این, در حالی که گزارش مستقیمی از فرض در کتاب مقدس یافت نمی شود, ممکن است از آیات خاصی در مورد صندوق عهد استنباط شود, یک نوع مریم. صندوق از چوب فاسد نشدنی ساخته شده بود و به دلیل تقدس اشیایی که برای حمل آن طراحی شده بود با طلای خالص پوشانده شده بود. (رجوع کنید به. سابق. 25:10-11); به همین ترتیب، باکره برای آماده شدن برای حمل پسر خدا از پاکی روحی و جسمی و فساد ناپذیر برخوردار بود.. آن بدن فاسد مریم, صندوق عهد جدید, به بهشت ​​برده خواهد شد در نشان داده شده است مزمور 132:8, که بیان می کند, “بوجود امدن, ای پروردگار, و به محل استراحت خود برو, تو و تابوت قدرتت.” اینکه کشتی عهد قدیم به طور اسرارآمیز در نقطه ای از تاریخ ناپدید شد، پیشگویی از فرض بانوی ما نیز هست..5 ظرف مقدس قرن ها پنهان ماند تا اینکه یوحنای رسول در بهشت ​​آن را دید., همانطور که او در افشا: “سپس معبد خدا در بهشت ​​گشوده شد, و تابوت عهد او در معبد او دیده شد … . و نشانه بزرگی در بهشت ​​ظاهر شد, زنی با لباس خورشید, با ماه زیر پایش و بر سرش تاجی از دوازده ستاره” (11:19, 12:1). رؤیای جان از مادر نجات دهنده که جسماً در بهشت ​​ساکن است، نزدیکترین چیزی است که ما به روایت شاهدان عینی از فرضیه داریم.. او در ادامه توضیح می دهد که او پس از عروج خداوند به آسمان برده شده است. “فرزند او,” او اعلام می کند, “به خدا و عرش او گرفتار شد, و زن به بیابان گریخت, جایی که او از طرف خدا آماده شده است, که در آن هزار و دویست و شصت روز تغذیه شود” (12:5-6). به همین ترتیب می گوید, “دو بال عقاب بزرگ به زن داده شد تا از مار به بیابان پرواز کند., به جایی که قرار است برای مدتی تغذیه شود, و بارها, و نیم وقت” (12:14).6

قدیمی‌ترین نوشته‌های موجود در باب مفرد، متون مختلف آپکریف و شبه کتیبه‌ای هستند., که تحت عنوان کلی قرار می گیرند گذر مریم یا در گذشت مریم. قدیمی ترین اینها, اعتقاد بر این است که در طول قرن دوم توسط Leucius Karinus سروده شده است, شاگرد جان, تصور می شود که بر اساس یک سند اصلی از دوران رسولان است, که دیگر موجود نیست.7

اعتقاد کلیسای اولیه مبنی بر اینکه مریم مقدس از نظر جسم و روح فاسد نیست، به طور ضمنی از فرض حمایت می کند.. ناشناس نامه ای به دیوگنتوس (رجوع کنید به. 125), برای مثال, به او به عنوان یک باکره اشاره می کند که نمی توان فریب داد.8 در حقیقت, بسیاری از نویسندگان باستانی, برجسته ترین آنها قدیس جاستین شهید است (د. حدود. 165) و ایرنائوس لیون (د. حدود. 202), مریم را در وفاداری به حوا در گناهکار بودنش در مقابلش قرار داد. سنت هیپولیتوس رم (د. 235), شاگرد ایرنئوس, گوشت مریم را با آن مقایسه کرد “الوار فساد ناپذیر” از کشتی (تفسیر مزمور 22). این حفاظت شما دعا, در اواسط قرن سوم ساخته شده است, به مریم زنگ می زند “تنها پاک و تنها مبارک.”

در سنت افرایم سوری سرودهای میلاد, از اواسط قرن چهارم, با استفاده از تصاویری که به یاد می آورند افشا 12:4, به نظر می رسد که مریم انتقال بدن خود را به بهشت ​​پیشگویی می کند, گفتن, “نوزادی که من با خود حمل می کنم مرا حمل کرده است … . پینه هایش را خم کرد و مرا گرفت و بین بال هایش گذاشت و به هوا اوج گرفت” (17:1). که در 377, سنت اپیفانیوس سالامیس نوشت, “چگونه مریم مقدس با بدن خود ملکوت آسمان را نخواهد داشت, از آنجایی که او بی عفت نبود, و نه منحل, او هرگز زنا نکرده است, و از آنجا که او هرگز در مورد اعمال جسمانی کار اشتباهی انجام نداد, اما ضد زنگ باقی ماند?” (پاناریون 42:12). برخی معتقدند که او نمی توانست به فرض اعتقاد داشته باشد زیرا او در اینجا از ورود جسمانی مریم به بهشت ​​در زمان آینده صحبت می کند.. با این حال او بعداً در همان سند اظهار داشت, “اگر او کشته شده بود, … سپس همراه با شهدا به مقام شامخ دست یافت, و بدنش … در میان کسانی ساکن است که از آرامش آن مبارک برخوردارند” (همانجا. 78:23; تأکید اضافه شده است). گمانه زنی در مورد مرگ او, او در ادامه این را هم گفت

او مرد یا نمرد, … او دفن شد یا دفن نشد. … کتاب مقدس به سادگی ساکت است, به خاطر عظمت اعجوبه, تا ذهن انسان را دچار شگفتی بیش از حد نکند. …

اگر مریم مقدس مرده باشد و دفن شده باشد, مطمئناً سلطه او با افتخار بزرگ اتفاق افتاد; عاقبت او پاک ترین بود و باکره تاج گذاری کرد. …

یا به زندگی ادامه داد. برای, برای خدا, انجام هر کاری که او بخواهد غیرممکن نیست; از سوی دیگر, هیچ کس دقیقاً نمی داند پایان او چه بوده است (همانجا. 78:11, 23).

اینکه اپیفانیوس از جزئیات درگذشت مریم اطلاعی نداشت کاملاً قابل درک است–مسیحیان هنوز جزئیات آن را نمی دانند و احتمالاً خود حواریون نیز نمی دانستند, زیرا جسد او از درون قبر محصور گرفته شده بود.9 برخلاف دیگر نویسندگان اولیه, با این حال, اپیفانیوس از اختراع جزئیات برای خود اجتناب کرد. اگرچه او دقیقاً نمی دانست چه اتفاقی افتاده است, او می دانست, در پرتو قداست کامل مریم, که مرگ او باید معجزه آسا بوده است–چیزی که می تواند “ذهن انسان را با تعجب بیش از حد درگیر کند”–و اینکه او نمی توانست در قبر بماند. “در آخرالزمان جان,” او همچنین خاطرنشان کرد, “می خوانیم که اژدها خود را به سوی زنی که پسری به دنیا آورده بود پرتاب کرد; اما بال های عقاب به زن داده شد, و او به صحرا پرواز کرد, جایی که اژدها نتوانست به او برسد. این می توانست در مورد مریم اتفاق بیفتد (کشیش. 12:13-14)” (همانجا. 78:11).

در آغاز قرن پنجم, یا زودتر, جشن بزرگداشت مریم–به این معنا که, مراسم بزرگداشت در گذشت او–به مراسم مذهبی شرقی معرفی شد, قرار دادن آن در میان قدیمی ترین روزهای عید رسمی کلیسا.10 در حدود سال 400, کریسیپوس اورشلیم در مورد مزمور 132, “کشتی واقعاً سلطنتی, با ارزش ترین کشتی, همیشه باکره بود Theotokos; صندوقی که گنج تمام تقدس را دریافت کرد” (در مزمور 131(132)).

نویسنده ای ارتدکس از همین دوره زمانی, تحت نام مستعار نویسنده سنت ملیتو ساردیس, نزدیک به معاصر لوسیوس, او را به خاطر داشتن سرزنش کرد “کهن ترین متن را با بیان عقاید شخصی خود که با تعالیم رسولان همخوانی ندارد، مخدوش کرد” (باگاتی, و همکاران, پ. 11). این نویسنده تلاش کرد تا روایت واقعی فرض را بازگرداند, که او ادعا می کرد که لوسیوس داشته است “با قلم شیطانی فاسد شده است” (درگذشت باکره مقدس, پیش درآمد).

در حدود 437, سنت Quodvultdeus زن را در آن شناسایی کرد افشا 12 به عنوان باکره مقدس, یادداشت برداری, “اجازه ندهید هیچ یک از شما نادیده گرفته شود (حقیقت) که اژدها (در آخرالزمان یوحنای رسول) شیطان است; بدانید که باکره دلالت بر مریم دارد, پاکدامن, که سر پاک ما را به دنیا آورد” (موعظه سوم 3:5).

در حدود اواسط قرن پنجم, هسیخیوس مقدس اورشلیم نوشت, “تابوت تقدیس تو, خدای باکره مطمئنا. اگر تو مروارید هستی پس او باید کشتی باشد” (موعظه بر مریم مقدس, مادر خدا). دور و بر 530, اوکومنیوس در مورد افشا 12, “به درستی این رؤیا او را در آسمان نشان می دهد نه در زمین, چنان که از نظر روح و جسم پاک است” (تفسیر آخرالزمان). نگارش فرض در اواخر قرن ششم, سنت گرگوری تور (بر خلاف اپیفانیوس) از جزئیات اتفاقی اجتناب نکردند انتقال داستان. “و ببین,” گریگوری نوشت, “دوباره خداوند کنار ایستاد (رسولان); بدن مقدس (از مریم) دریافت شده است, دستور داد آن را در ابر به بهشت ​​ببرند” (هشت کتاب معجزه 1:4).

منتقدان آموزه‌های ماریان کلیسا بیشتر به این واقعیت اشاره کرده‌اند که اولین گزارش‌های شناخته‌شده در مورد فرضیه در نوشته‌های آخرالزمانی یافت می‌شود., و اینکه پدران کلیسا قبل از اواخر قرن چهارم در مورد آن صحبت نکرده بودند.

این نیز صادق است, با این حال, که پدران به اعتقاد صحیح به فرض نبودند; آنها به سادگی در این مورد سکوت کردند–موضعی بی سابقه اگر آموزه بدعت آمیزی بود, به ویژه با توجه به رواج آن در بین مؤمنان. بعید است, در واقع, که مفهوم فرض مریم, که حرمت بدن انسان را حفظ می کند, می‌توانست در میان گنوسی‌ها سرچشمه گرفته باشد, با توجه به اینکه آنها بدن و همه چیزهای فیزیکی را محکوم کردند. آپوکریفا, در حقیقت, اغلب کار بدعت گذاران نبود, اما مسیحیان ارتدکس که به دنبال تحمیل جزئیات بر وقایع واقعی از زندگی مسیح و مقدسین هستند که در غیر این صورت در راز پنهان شده بودند.. در حالی که آخرالزمان ها داستان فرض را زینت دادند, آنها آن را اختراع نکردند. این واقعیت که انتقال تقریباً در همه جای جهان مسیحیت وجود داشت, در چندین زبان ظاهر می شود, از جمله عبری, یونانی, لاتین, قبطی, سریانی, اتیوپی, و عربی, ثابت می کند که داستان مریم در قرون اولیه به طور جهانی گسترش یافته است, از این رو, منشأ رسولی.

در حالی که کلیسا همیشه از خطرات ناشی از تکیه بر آثاری با ماهیت جعلی آگاه بوده است., نمی توان انکار کرد که هسته های حقیقت در بسیاری از این آثار غالب است. به خاطر آوردن, مثلا, که سنت جود به آن اشاره دارد فرض موسی و اول خنوخ در عهد جدید خود حرف (دیدن جود 1:9, 14 ff). مبدأ عاقلانه رعایت شده است:

ما غافل نیستیم که بسیاری از این نوشته های مخفیانه توسط مردان تهیه شده است, معروف به گناهانشان. … بنابراین، ما باید در پذیرش همه این نوشته های مخفی که تحت نام مقدسین منتشر می شود، احتیاط کنیم … زیرا برخی از آنها برای از بین بردن حقیقت کتاب مقدس ما و تحمیل تعالیم نادرست نوشته شده اند. از سوی دیگر, ما نباید نوشته هایی را که ممکن است در روشن کردن کتاب مقدس مفید باشند را کاملاً رد کنیم. شنیدن و اجرای نصایح کتاب مقدس نشانه مردی بزرگ است: “همه چیز را تست کنید; آنچه خوب است را حفظ کن” (1 پایان نامه. 5:21) (تفسیرهای متی 28).

که در 494, پاپ سنت گلاسیوس, تلاش برای محافظت از مؤمنان در برابر تأثیر بالقوه مفسده نوشته‌های مذهبی متعدد با تألیف مشکوک که جهان مسیحیت را آزار داده است., فهرست کتب متعارفی را که سلف خود تهیه کرده بود مجدداً منتشر کرد, پاپ سنت داماسوس, همراه با فهرستی طولانی از کتاب های قابل قبول و غیرقابل قبول خارج از کتاب مقدس.

مخالفان کلیسا این حقیقت را مطرح کرده اند که نوشته ای غیرمعمول در مورد فرض در میان کتب ممنوعه در گلاسیوس گنجانده شده است.’ تصميم گرفتن, اما پاپ روایتی غیرمعمول از فرضیه را محکوم کرد, البته, و نه خود فرض.

گزارش‌های نادرست از دیگر باورهای ارتدکس نیز در این فرمان محکوم شده است.–را پروتووانجلیوم جیمز, برای مثال, به ولادت می پردازد; و اعمال پطرس به فعالیت تبلیغی و شهادت پیتر در رم می پردازد. حتی بیشتر به این نکته, نوشته های ترتولیان ممنوع است, هر چند نوشته هایش, برای مثال, به سادگی تحت عنوان غسل تعمید و توبه, از موضع ارتدوکس در مورد این موضوعات دفاع کنید. آیا گلاسیوس’ نکوهش این کتابها به منزله رد تعمید و توبه است, سپس, یا این که بیشتر به مسئله شخصیت ترتولیان مربوط می شود?

به وضوح, ممنوعیت یک کتاب در فرمان گلاسیان نمی توان گفت که به طور کلی رد موضوع یا محتوای کتاب است. در بسیاری از موارد, کلیسا به دانش بیشتری نیاز دارد تا عناصر واقعاً مضر را از این کتاب‌ها حذف کند. در عین حال, با توجه به عدم اطمینان پیرامون آنها، قرار دادن آنها تحت تحریم عاقلانه بود.11

برای کسانی که به دنبال یافتن در فرمان گلاسیان برخی مصالحه از عصمت پاپی, لازم به توضیح است که توقیف کتاب هیچ ربطی به عصمت پاپ ندارد زیرا صرفا یک اقدام انضباطی است., با تعریف جزم مرتبط نیست. به طبع, یک اقدام انضباطی در معرض تغییر است. فقط تا زمانی که تهدید درک شده وجود داشته باشد، برقرار است; پس از پایان تهدید, محکومیت برداشته می شود. در این مورد خاص, با افزایش پذیرش قانون کتاب مقدس، تهدید ناشی از آپوکریفا کاهش یافت و ممنوعیت منسوخ شد..

  1. این در واقع با توجه به تمایل مسیحیت به حفظ و تکریم آثار مقدس، دلیل فوق العاده ای است.–عملی که قدمت آن به روزهای اولیه ایمان برمی گردد شهادت سنت پلیکارپ, ساخته شده در اواسط قرن دوم, نشان می دهد.
  2. در حالی که کاتولیک ها به طور سنتی معتقد بودند که مریم از درد زایمان معاف بود, فرض بر این است که او واقعاً متحمل مرگ شد تا کاملاً با پسرش مطابقت داشته باشد, که هر چند بی گناه مرگ را پذیرفت (رجوع کنید به. فیل. 2:5 ff). در تعریف دگم فرض, پیوس دوازدهم از گفتن این که مطمئناً مرده است اجتناب کرد, صرفاً بیان می کند که داشته است “دوره زندگی زمینی خود را به پایان رساند” (بخشنده ترین خدا 44).
  3. این تعلیم و تربیت کلیسای کاتولیک آموزش می دهد, “عروج باکره یک شرکت منحصر به فرد در رستاخیز پسرش و انتظار رستاخیز سایر مسیحیان است. … . او قبلاً در شکوه رستاخیز پسرش شریک است, پیش بینی رستاخیز همه اعضای بدنش” (966, 974).
  4. رویدادهای مهم دیگری در زندگی کلیسای رسولی وجود دارد که از عهد جدید نیز حذف شده است., مانند شهادت پطرس و پولس, و ویرانی اورشلیم توسط لژیونهای رومی در سال 70. بر اساس قطعه موراتورین, در اواخر قرن دوم در روم سروده شد, لوقا فقط شامل اعمال رسولان وقایعی که او با چشمان خود شاهد بود. اینکه لوقا از نوشتن چیزهایی که واقعاً ندیده بود اجتناب کرد، به ما کمک می کند تا بفهمیم چرا فرض ثبت نشده است., زیرا در داخل یک مقبره اتفاق افتاد. بر خلاف عروج خداوند, یک رویداد عمومی که توسط بسیاری دیده شده است, فرضیه هیچ شاهد عینی نداشت.
  5. مکابیان دوم 2:5 می گوید که ارمیا کشتی را در غاری در کوه نبو قبل از حمله بابلی ها به اورشلیم مهر و موم کرد. 587 قبل از میلاد مسیح. (رجوع کنید به. 2 کیلوگرم. 24:13, و همکاران).
  6. پروتستانیسم تمایل دارد که این زن را یا به عنوان شخصیت نمادین اسرائیل یا کلیسا ببیند (رجوع کنید به. ژنرال. 37:9). کاتولیک این تفاسیر را می پذیرد, اما آنها را به گونه ای خاص شامل مریم می شود, تجسم قوم خدا. اسرائیل به صورت مجازی مسیح را به دنیا آورد; مریم به معنای واقعی کلمه او را به دنیا آورد. در اظهار نظر در مورد این قطعه, سنت Quodvultdeus (د. 453), اسقف کارتاژ و شاگرد سنت آگوستین, نوشته که مریم “همچنین چهره ای از کلیسای مقدس را در خود مجسم کرد: برای مثال, چگونه در حین داشتن یک پسر, او باکره ماند, به طوری که کلیسا در طول زمان اعضای خود را حمل می کند, با این حال او باکرگی خود را از دست نمی دهد” (موعظه سوم در مورد اعتقادنامه 3:6; کلمنت اسکندریه را نیز ببینید, مربی بچه ها 1:6:42:1).

    انگیزه فرار قوم خدا “بر بال های عقاب” در سراسر عهد عتیق می توان به یک پناهگاه یافت (دیدن سابق. 19:4; ص. 54 (55):6-7; هست یک. 40:31, و همکاران). وعده خدا از “فرار به بیابان” عمیقاً در فرض تحقق یافته است, مریم نماینده برجسته قوم اوست.

    ارجاعات نمادین در افشا 12 به مدت زمان, “هزار و دویست و شصت روز” و “برای مدتی, و بارها, و نیم وقت” (6, 14), ممکن است نشان دهنده دوره آزار و اذیت باشد, که کلیسا تحمل خواهد کرد, قبل از آمدن دوم مسیح.

    آیه 12:17 شیطان می گوید, خشمگین از فرار زن, راه افتاد “تا با بقیه فرزندانش جنگ کند, بر کسانی که احکام خدا را نگه می دارند و به عیسی شهادت می دهند.” که پیروان مسیح محسوب می شوند “بقیه فرزندانش” از توجه کلیسا به مریم به عنوان مادر همه مسیحیان حمایت می کند (رجوع کنید به. هست یک. 66:8; جان 19:26-27).

  7. در حالی که در یک زمان انتقال گمان می رفت که پیش از قرن چهارم به وجود آمده باشد, برخی اصطلاحات الهیاتی که در لئوسیوس به کار رفته است’ سند منشأ آن را در قرن دوم یا سوم تأیید می کند (باگاتی, و همکاران, پ. 14; باگاتی به آثار خودش اشاره کرد, اس. پیتر در “رستاخیز مریم,” pp. 42-48; تحقیق در مورد سنت های مرگ باکره, pp. 185-214).
  8. متن واقعی خوانده می شود: “اگر درخت از (دانش) و میوه آن را بچینید, شما همیشه در چیزهایی که در نظر خدا پسندیده است جمع خواهید شد, چیزهایی که مار نمی تواند آنها را لمس کند و فریب نمی تواند آنها را نجس کند. سپس حوا اغوا نمی شود, اما یک باکره قابل اعتماد یافت می شود” (نامه ای به دیوگنتوس 12:7-9). در رابطه با این قطعه, سیریل سی. نظرات ریچاردسون, “کاملاً واضح است که نویسنده قصد دارد تقابل مشترک پدری را بیان کند … بین حوا, مادر نافرمان مرگ, و مریم, مادر مطیع زندگی, در این صورت پارتنوس از متن، مریم مقدس خواهد بود” (پدران مسیحی اولیه, نیویورک: کتاب کولیر, 1970, پ. 224, n. 23). هیلدا گراف به رقابت پرداخت, گفتن, “تقریباً به نظر می رسد که مریم بدون هیچ توضیح دیگری حوا نامیده می شود” (مريم: تاریخچه دکترین و عبادت, جلد. 1, نیویورک: شید و وارد, 1963, پ. 38).
  9. در مقابل انتقال حساب, که ادعا می کند رسولان شاهد انتقال جسد مریم به بهشت ​​بودند, یک سنت وجود دارد که او در ژانویه درگذشت 18 (توبی 21), اما قبر خالی او تا آن زمان کشف نشد 206 روز بعد در اوت 15 (فرستنده ها 16) (گراف را ببینید, مريم, جلد. 1, پ. 134, n. 1; نویسنده به Dom Capelle اشاره کرده است, مجلات الهیات لوون 3, 1926, پ. 38; آقای. جیمز, عهد جدید آخرالزمان, 1924, pp. 194-201).
  10. جشن میلاد (یعنی, کریسمس) در اوایل قرن چهارم تاسیس شد, در زمان سلطنت کنستانتین. جشن معراج در قرن پنجم تأسیس شد, که در اصل در عید پنطیکاست گنجانده شده بود.
  11. به این ترتیب, کلیسا شبیه مادری است که فرزندانش را از تماشای یک برنامه تلویزیونی خاص منع می کند تا زمانی که فرصت تماشای برنامه و قضاوت در مورد محتوای آن را نداشته باشد.. کلیسا همیشه در جهت احتیاط در تشخیص مسائل اعتقادی و اخلاقی اشتباه کرده است. در نظر بگیرید که, اخیرا, سنت ترزا آویلا (د. 1582) و جان صلیب (د. 1591), اکنون به عنوان پزشکان کلیسا مورد احترام هستند, توسط تفتیش عقاید به ظن بدعت بازجویی شدند. به همین ترتیب, دفتر خاطرات سنت فاوستینا کوالسکا (د. 1938), رحمت الهی در روح من, زمانی توسط متکلمان کلیسا به عنوان هترودکس رد شد, اما متعاقباً مورد تأیید رسمی پاپ ژان پل کبیر قرار گرفت. مکاشفات فاوستینا در دفتر خاطرات یافت شد, در حقیقت, به برپایی جشن رحمت الهی منجر شده اند, اکنون به طور جهانی در کلیسا جشن گرفته می شود.

کپی رایت 2010 – 2023 2fish.co