23:3 |
و مردانی که با داود بودند به او گفتند, «ببین, ما در اینجا در یهودیه با ترس ادامه می دهیم; چقدر بیشتر, اگر بر علیه لشکر فلسطینی به قئیله برویم?” |
23:4 |
از این رو, داوود دوباره با خداوند مشورت کرد. و پاسخ دادن, به او گفت: «بلند شو, و به کیله برو. زیرا فلسطینیان را به دست تو تسلیم خواهم کرد.» |
23:5 |
از این رو, داوود و افرادش به قعیله رفتند. و با فلسطینیان جنگیدند, و گاوهایشان را بردند, و آنها را به کشتار بزرگی زدند. و داود ساکنان قئیله را نجات داد. |
23:6 |
و در آن زمان, وقتی ابیاتار, پسر اخیملک, با داوود در تبعید بود, او به کیله فرود آمده بود, داشتن یک اپود با او. |
23:7 |
سپس به شاؤل خبر دادند که داوود به قعیله رفته است. و شائول گفت: «خداوند او را به دست من تسلیم کرده است. زیرا او محصور است, وارد شهری که در و میله دارد.» |
23:8 |
و شائول به تمام قوم دستور داد که برای جنگ با کیله فرود آیند, و داوود و افرادش را محاصره کنند. |
23:9 |
و چون داود متوجه شد که شائول مخفیانه بدی را علیه او تدارک دیده است, او به ابیاتار گفت, کشیش, "افود را بیاور." |
23:10 |
و داوود گفت: «ای خداوند، خدای اسرائیل, غلام تو گزارشی شنیده است که شائول قصد دارد به کیله برود, تا به خاطر من شهر را واژگون کند. |
23:11 |
آیا مردان کیله مرا به دست او خواهند سپرد؟? و شائول فرود خواهد آمد, همانطور که بنده تو شنیده است? ای خداوند خدای اسرائیل, به بنده خود آشکار کن.» و خداوند گفت, "او فرود خواهد آمد." |
23:12 |
و داوود گفت, «آیا مردان کیله مرا نجات خواهند داد؟, و مردانی که با من هستند, به دست شائول?و خداوند گفت, "آنها تو را تحویل خواهند داد." |
23:13 |
از این رو, دیوید, و مردانش حدود ششصد نفر, برخاست, و, حرکت از کیله, آنها به اینجا و آنجا سرگردان بودند, بی هدف. و به شائول خبر دادند که داوود از قعیله گریخته است, و نجات یافت. به این دلیل, او ترجیح داد بیرون نرود. |
23:14 |
سپس داوود در صحرا ماند, در مکان های بسیار قوی. و بر کوهی در بیابان زیف ماند, روی یک کوه سایه دار. با این اوصاف, شائول هر روز به دنبال او بود. اما خداوند او را به دست او سپرد. |
23:15 |
و داود دید که شائول بیرون رفته است, تا جانش را طلب کند. اکنون داوود در بیابان زیف بود, در جنگل. |
23:16 |
و جاناتان, پسر شائول, برخاست و نزد داوود در جنگل رفت, و دستان خود را در خدا تقویت کرد. و به او گفت: |
23:17 |
"نترس. برای دست پدرم, سائول, شما را پیدا نخواهد کرد. و بر اسرائیل سلطنت خواهی کرد. و من دوم شما خواهم بود. و حتی پدرم هم این را میداند.» |
23:18 |
از این رو, هر دو در حضور خداوند پیمان بستند. و دیوید در جنگل ماند. اما جاناتان به خانه خود بازگشت. |
23:19 |
سپس زیفیان نزد شائول در جبعه بالا رفتند, گفتن: «ببین, آیا داوود نزد ما در مکانهای بسیار امن در جنگلهای تپه حشیله پنهان نشده است, که سمت راست کویر است? |
23:20 |
حالا بنابراین, اگر روح شما خواستار نزول است, سپس فرود آمد. آنگاه ما او را به دست پادشاه بسپاریم.» |
23:21 |
و شائول گفت: «شما از جانب خداوند برکت یافته اید. زیرا برای وضعیت من اندوهگین شدی. |
Leave a Reply
You must be logged in to post a comment.