مارس 1, 2013, خواندن

روایت آفرینش در انجیل 37: 3-4, 12-13, 17-28

37:3 اسرائیل یوسف را بیش از همه پسرانش دوست داشت, زیرا او را در دوران پیری باردار کرده بود. و برایش تن پوش درست کرد, بافته شده از رنگ های مختلف.
37:4 سپس برادرانش, از آنجا که پدرش بیشتر از همه پسرانش دوستش داشت, از او متنفر بود, و نتوانستند با آرامش به او چیزی بگویند.
37:12 و در حالی که برادرانش در شکیم اقامت داشتند, چرای گله های پدرشان,
37:13 اسرائیل به او گفت: «برادران تو گوسفندان را در شکیم چرا می‌کنند. بیا, من تو را نزد آنها می فرستم.» و وقتی جواب داد,
37:17 و مرد به او گفت: «آنها از این مکان عقب نشینی کرده اند. اما شنیدم که می گفتند, «بگذارید به دوتان برویم.» بنابراین, یوسف پس از برادرانش به راه خود ادامه داد, و آنها را در دوتان یافت.
37:18 و, وقتی او را از دور دیده بودند, قبل از اینکه به آنها نزدیک شود, تصمیم گرفتند او را بکشند.
37:19 و به یکدیگر گفتند: «ببین, خواب بیننده نزدیک می شود.
37:20 بیا, بیایید او را بکشیم و در آب انبار قدیمی بیندازیم. و بگذارید بگوییم: "جانور وحشی شیطانی او را بلعیده است." و آنگاه معلوم خواهد شد که رویاهای او برای او چه خواهد کرد."
37:21 اما روبن, با شنیدن این, تلاش کردند تا او را از دستان خود رها کنند, و او گفت:
37:22 «جان او را نگیرید, نه خون ریختن. اما او را در این مخزن بیندازید, که در بیابان است, و بنابراین دستان خود را بی خطر نگه دارید.» اما او این را گفت, می خواستند او را از دست آنها نجات دهند, تا او را به پدرش برگرداند.
37:23 و همینطور, همین که نزد برادرانش آمد, خیلی سریع تن پوشش را از تن او درآوردند, که تا قوزک پا بود و از رنگ های زیادی بافته می شد,
37:24 و او را در یک آب انبار قدیمی انداختند, که آب نداشت.
37:25 و نشستن به خوردن نان, عده ای از اسماعیلیان را دیدند, مسافرانی که از گیلعاد می آیند, با شترهایشان, حمل ادویه جات ترشی جات, و رزین, و روغن مر به مصر.
37:26 از این رو, یهودا به برادرانش گفت: چه سودی برای ما خواهد داشت, اگر برادرمان را بکشیم و خون او را پنهان کنیم?
37:27 بهتر است به اسماعیلیان فروخته شود, و آنگاه دست ما آلوده نخواهد شد. زیرا او برادر و جسم ماست.» برادرانش با سخنان او موافقت کردند.
37:28 و هنگامی که بازرگانان مدی از آنجا عبور می کردند, او را از آب انبار کشیدند, و او را به بیست قطعه نقره به اسماعیلیان فروختند. و اینها او را به مصر بردند.

نظرات

Leave a Reply